جدول جو
جدول جو

معنی رستم راه - جستجوی لغت در جدول جو

رستم راه(رُ تَ)
دهی از دهستان سربند بالا ازبخش سربند شهرستان اراک. سکنۀ آن 188 تن. آب آن ازقنات و چشمه. محصولات آنجا غلات و بنشن و پنبه. صنایعدستی قالیچه بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ تَ مِ)
رستم پسر زال. رستم پسر زال نوۀ سام. پهلوان نامی داستان باستانی ایران:
اگر بدیدی حاتم ترا بروز سخا
وگر بدیدی رستم ترا بروز قتال
ز جود نام نبردی هگرز حاتم طی
ز حرب نام نجستی هگرز رستم زال.
قطران تبریزی.
و فریفتن از مشاهدۀ این حال که رستم زال را امثال آن میسر نبود تعجب نمودند. (تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 173). و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 791 و لباب الالباب فهرست ج 1 و تاریخ کرد ص 117 و 120 و تاریخ افضل ص 15، 73 و 81، و رستم و رستم دستان شود
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
دهی از دهستان ناتل کنار بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 800 تن. آب آن از رودخانه. محصولات آنجا برنج و نیشکر و کنف و غلات. راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ رِ)
دلاور و بهادر. (ناظم الاطباء). کنایه از دلیر و شجاع. (آنندراج). کنایه ازبهادر و پهلوان. (از شعوری ج 2 ورق 21) :
بدعوی دو رستم رکاب دلیر
ز شمشیربازی نگشتند سیر.
هاتفی (از شعوری).
و رجوع به رستم و رستم عنان شود
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
یا رستم بن جهانگیر یا رستم خان بن جهانگیر. از امرای لر کوچک، که سمت للگی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته و حیات او از 949 تا 978 هجری قمری بوده است. رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 451 و 452 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ تَ / تِ)
ستم کننده:
شاه جهان مهدی ظفر یعنی شبان دادگر
ایام دجال دگر گرگ ستم ران پرورد.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 468)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رستم رکاب
تصویر رستم رکاب
رستم و هنگ، دلیر
فرهنگ لغت هوشیار